فاطمه جانمانفاطمه جانمان، تا این لحظه: 8 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

نفس طلایی

امروز

سلام مادری من حالت خوبه ؟ منم خوبم عصری رفتم ازمون اکسین و دادم و دیدم مثل اینکه واقعا سال دیگه فرصت بهتری نسبت به امساله برا درس خوندن ارشد .... بعد هم سری به مامان جون منصوره اینا زدیم و از وقتی امدیم خونه مشغول کارای عملیم بودم که پرونده ی کارای عملی این ترمم هم بسته شد خدا رو شکر ... راستش هنوز شام درست نکردم و با توجه به اینکه نهار هم مهمون بابایی بودیم دیگه روم نمیشه بگم شام نداریم البته در دوران امتحانا ازین مسائل زیاد پیش میاد و الان مامان شما باید بلند شه و مثل یه خانوم خوب و خونه دار شام درست کنه ....  باورم نیست که یک شنبه امتحانا شروع میشه ... خدا به فریاد برس  ...
16 دی 1390

تولدت مبارک ...

سلام نفس طلایی من حالت چه طوره ؟ خوبی ؟ منم خوبم الحمدلله امروز با اینکه جمعه است بابایی رفته سر کار و منم با زور پا شدم تا درس بخونم اخه دیشب خونه ی مامان جون فاطمه مهمونی بود و دختر عموم پاگشا شده بود و تا دیر وقت اونجا بودیم الحمدلله خوب بود و البته جای خاله فاطمه سبز  و اما امروز تولد یه فرشته ی کوچولو و ناز خداست که من و بابایی خیلی دوستش داریم ... یه فرشته ی گل و شیرین زبون به اسم حسین که پسر عمو محسن و خاله زینب جونه ....  حسین جونم من و عمو و نفس طلایی از همین جا تولدت و تبریک میگیم و امیدواریم که سالیان سال زیر سایه امام زمان و پدر و مادر گلت شاد باشی                  ...
16 دی 1390

سوغاتی

سلام گل من حالت چه طوره ؟ منم خوبم خدا رو شکر  امروز یه مقداری درس خوندم البته خیلی کم ... بابایی دیر امد خونه و منم برای شام یه غذای خوشمزه گذاشتم تا وقتی خسته و گرسنه امد همه چی مرتب باشه ... مامان جون منصوره اینا هم تازه از کیش رسیدن و کلی سوغاتی واسه مون خصوصا من اوردن وقتی بابت تشکر زنگیدم مامان گفت چون تو نی نی نداری سوغاتی های خودت بیشتر از بقیه شده ... منم گفته خوبه دیگه تا نی نی بیاد یه ذره خودمون روی دور باشیم ... البته که با توجه به ته تقار بودن من ، من چه با تو چه بی تو نی نی خواهم ماند کوچولوی من  مامان تو با یه دل عین نی نی ها  ...
14 دی 1390

با قلبی ....

سلام گلم خوبی ؟ منم خوبم امروز رفتم خونه ی مامان جون اینا و امروزم درس نخوندم البته یه ذره درمان وسواس و خوندم اما واقعا سخته ...  خیلی ناراحتم اخه مامان شما شاگرد اول گروه روان شناسی بالینی دانشگاه علامه طباطبایی ه و همیشه بچه فعال و درس خونی بوده اما نمی دونم این ترم چم شده ؟ واقعا نمی دونم فکر کنم واقعا از اضطراب سختی امتحانا بی خیال شدم و یا شاید نه قطعا خسته شدم به هر صورت 16 سال درس خوندن پشت سر هم مخصوصا سالهای دانشگاه که هم خانم خونه بودم و هم دانشجو خیلی خسته ام کرده .... خیلی خسته ام ... نمی دونم یادته تا چند وقت پیش میگفتم حتما امسال ارشد اما دیدم واقعا نمی تونم... شاید نه حتما این ها درد دلی بود برای تو که یه ذره دلم باز...
13 دی 1390

کمی ....

سلام مامانی من حالت خوبه ؟ منم خوبم خدا رو شکر امروز کمی درس خوندم و کمی هم با بابایی رفتیم بیرون و بستنی خوردیم و کمی هم اشپزی کردم و زرشک پلو گذاشتم و کمی تا ثریا رو دیدم و کمی ... همش کمی بود چون از هیچ کدوم لذت و بهره کامل و نبردم اخه مگه ذهن ادم چقدر گنجایش داره که تو یه زمان محدود ازش این همه کار و فکر طلب داریم ؟ طفلک ذهنم ... می دونم خسته ای اما خدا با طالب علم همراهه ... خدا جونم مثل همیشه همراهمون باش که سخت به همراه خوبی چون تو محتاجم. دوستت دارم نی نی دانشمند من  ...
12 دی 1390

ممنونم ....

سلام نفسم خوبی ؟ از صبح به فکر روی ماهت و حس قشنگ بودنتم ... می دونی امروز چی کار کردم رفتم خونه ی مامان جون اینا و یه جورایی بی خیال درس شدم اخه دلم براشون خیلی تنگ شده بود...  الانم کارای عملیم تموم شد و ریزه کاری هاش موند تا دستای بابایی و ببوسه  راستی دلم می خواد فریاد بزنم : مامان و بابای عزیزم که جونم و نفسم به جونتون بنده ... عاشقانه و کودکانه دوستتون دارم و از خدا ممنونم که بهترین مامان و بابای دنیا رو به من هدیه داد و از خدای مهربونم عاجزانه می خوام که سایه پر مهرشون رو تا اخرین نفس زندگیم روی سرم نگه داره .... مامان و بابای عزیزم خیلی دوستتون دارم بی نهایت از تموم مهربونی ها و خوبی هاتون ممنونم    &n...
11 دی 1390

رویای زیبای من

سلام رویای زیبای من سلام عزیزترینم شاید این پستت با تموم پست های قبلی یه فرق اساسی داشته باشه و اونم اینه که من دیشب خوابت رو دیدم خواب دیدم تو فرشته ای بودی به زیبای خودت چون اونقدر ناز بودی که تا حالا موجودی به این زیبایی ندیده بودم ... پاک و معصوم وابسته به من .... و من با تمام حس مادرانم تو را با نهایت عشقم تو اغوش گرفته بودم و از گرمایی وجود کوچولوت مست شده بودم ...  خدای من چه حس قشنگ و رویایی بود حتی دیدنت تو خواب این همه زیبایی تو بیداری چند برابر می خواد بشه ؟  نفسم شاید اولین باری بود که وقتی از خواب پاشدم و دیدم همش خواب بوده خیلی ناراحت شدم ...  شیرینم عسلم نفسم .... رویای بودنت هم شادم می کنه امیدوارم که بعد...
11 دی 1390

درمان ...

سلام نفس طلایی من حالت خوبه نازنینم ؟ منم خوبم وای از ساعت 8/45 تا الان دارم درس درمان و می خونم که هنوزم که هنوزه حتی یه فصل هم نخوندم و حدودا 30 صفحه مطالعه کردم واقعا وحشتناکه واقعا.... اخه یکی نیست بگه ما رو چه به درمان ؟ نمی دونم اون هم از نمونه سوالات دکتر گلزاری تو امتحان شرح کامل سه تا درمانجو رو میده و 5 جلسه ی اول درمان رو می خواد !!! فکر کنم کل این هفته رو درمان بخونم بازم کمه وای تشخیص / روان درمانی / بالینی کودک و.... خدایا کی بخونم این همه درس و ....  کمک کن که تو خدای خوب منی و من همیشه به وجود علیم و حکیم تو تکیه می کنم .... دوستت دارم خدای نازم  ...
10 دی 1390

بهترین سلطان عالم

هر کجا سلطان بود دورش سپاه و لشکر است  پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشکر است ؟ با خبر باشید ای چشم انتظاران ظهور  بهترین سلطان عالم از همه تنها تر است .....                                        ...
9 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس طلایی می باشد